موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تواضع زگردان فرازان نکوست
گدا گرتواضع کن خوی اوست
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی  

كه هرجا می نویسمت شکوفه می دهی؟
یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
  گشتیم فنا زدریای محبت
تجلی گه خود کرد خدا دیده ی مارا   

در این دیده در آیید و ببینید خدارا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا
اینکه از دور تماشا کنمت سنگین است

در دلم باشی و حاشا کنمت سنگین است
تا نیست نگری ره هستت ندهند 
وین مرتبه با همت پستت ندهند
دل من کرده هوس باز ببیند رخ یار

تا که نقشی بکشد از رخ زیباے نگار
راه پنهانی میخانه نداند همه کس   
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر
رفتی و بی خبر از حال من زار شدی

سفرت در نظرم مثل معماست هنوز