موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مي روي و گريه مي آيد مرا      ساعتي بنشين که باران بگذرد
در خم زلف تو آویخت دل ازچاه زنخ
اه کز چاه برون امد و در دام افتاد
دارد تمام عشق من از دست مي رود

انگيزه هاي زيستن از دست مي رود
دادیم زکف نقد جوانی و دریغا 
چیزی بجز از حیرت و حسرت نستاندیم
من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی
یارب بـه کمنـد عشق پا بستم کن
و ز دامـن غیر خـود تهی دستم کن
یک باره ز اندیشـه ی عقلم برهـان
و ز باده صاف عشق سرمستم کن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
Biggrin.gif
نفرین به وفاداری ات ای دوست که با من
پیمان سر پیمــان شکنی بستی و رفتی
یا رب چه باشد لذت حرف وفا و مهر از او
چون طعم شکر میدهد، لعل لبش دشنام را
آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست
این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند