موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در میان خاطراتم با تو خلوت می کنم

بی قرار و بی صدا از عشق صحبت می کنم
مي روم ، اما نمي پرسم ز خويش
ره كجا؟ منزل كجا؟ مقصود چيست؟
تا بسوزانی دل این شیر در زنجیر را

 شوخ و شنگ و دلربا ، آهو دوانی می کنی
یاران کهن، که بنده بودم همه را
در بند جفای خود شنودم همه را
زنهار! از کس وفا مجویید که من
دیدم همه را و آزمودم همه را
رو به قبله می نشینم، قبله ی چشمان تو

آه را در سینه ی داغم تلاوت می کنم
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب 
به راحتی نرسید انکه زحمتی نکشید
دل سپردن قدمِ اولِ دل کندن ماست

حرف «واو» ی که از آغازِ سلام افتاده
هر نفس آهی و هر آینه اشکی شد
وضع این آب و هوا را به که باید گفت؟
تکرار همین خاطره ها داغ دلم شد

داغی که بماند که بماند که بماند
در طبع روزگار وفا و کرم مجوی
کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست