موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در شبان غم تنهايي خويش،

عابد چشم سخنگوي توام .

من در اين تاريكي،

من در اين تيره شب جانفرسا،

زائر ظلمت گيسوي توام
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد...
درسهای آفتابی من خاطراتت
و مشق های شبانه ام
اندوه فراقت بود
در عاشقي كه فكر و تخيل نياز نيست
ای نازنين ، بداهه تو را دوست دارمت...
توکه احساس مرا این همه باور داری

می شود دست ازاین فاصله ها برداری
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه جماعتی پی معجزه ها
بر طاقچه، قرآنِ فراموش شده...
همي وعده دهي امروز و فردا 

                 همين امروز و فردايت مرا کشت
تقدیر چنین است دلم گیر تو باشد
هر لحظه نگاهم پی تصویر تو باشد!
تقدیر چنین است دلم بین رقیبان
دیوانه ترین پای به زنجیر تو باشد
انگار گناه است که در سن جوانی
از حادثه ی عشق ، دلم پیر تو باشد !!!!!!
یا علی(ع)

در دل سنگ من اُفتاده هوای «نَجَفَت»

مثل آن چاه ، که دلتنگ صدای تو شده...
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستنهای ابدی خواهد برد