موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
شبستانی که طوفانش دمید از رخنه و روزن
دو صد شمعش برافروزی یکی روشن نخواهد شد
دلشوره به جان آسمان‌ها افتاد

خیبر شکن قبیله از پا افتاد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبرماست که با حسن خداداد آمد
در دلِ بي طاقتم، در ذهنِ لبريز از غمم

آن نگاهِ مست و عاشق پيشه‌ات جا مانده است
تـــارو پـــودم در اهـــتـــزاز آرد
ســـیـــم ســاز تــرانــه پــردازت
تا نگرید طفلک حلوا فروش     

دیگ بخشایش کجا آید به جوش
شد از فشار گردون مویم سفید و سرزد
شیری که خوده بودم در روزگار طفلی
یاد تو چون عطر تند رازقیست

با تو  ماندن معنی  دلدادگیست
تباه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تباه کردم جوانی را
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد